محمد بردیامحمد بردیا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 7 روز سن داره

بردیای مامان

کلمات جدید کارهای تازه

فرشته مهربون من الان خیلی شیرین شدی البته در عین حال خیلی هم پر خطر شدی هر چیزیو بر میداری و می خوری باهاش راه هم میری و گاهی تلو تلو می خوری و همش من توی اضطرابم  پریروز هم یه چیزیو زدی توی چشم راستت الهی بمیرم برات ببخشید عزیزم باور کن هر چقدر هم حواسمون بهت باشه باز یه راهی پیدا می کنی گولمون بزنی  مثلا می خوای کنترل رو برداری از روی میز می بینی ما حواسمون هست الکی می ری یه سمت دیگه بعد یک دفعه همین که ما محو اون کارت شدیم و خندیدیم می ری کنترل رو قاپ می زنی!!!!!!!!!! عاشقتم تازگی ها نه سلام یاد گرفتی بگی نه بله نه آره اما می دونی چی می گی؟ " عزیزم . جیجرم " دیوونتم  فهمیدی توی این دنیا کار ها با چه ک...
20 شهريور 1391

راه می ری جوجوی من

هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا حالا دیگه راه می ری عزیزم از این اتاق می ری اون اتاق  از این طرف می ری اون طرف  هی به همه چیز اشاره می کنی می گی:"مامان از این  از این" یا " بابایی از این از این" منو بابا رو دیوووووووونه کردی پریشب ساعت 12.5 شب داشتی خواب می دیدی و توی خواب گفتی:" بابایی" خیلی شیرین شدی  مدام اسم ما رو صدا می زنی    انگار از اینکه می تونی راخت کلمه مامان و بابا رو ادا کنی خوشحالی  و انگار از اینکه می تونی بدون هیچ ترسی قدم برداری لذت می بری    یک کلمه جدید هم یاد گرفتی و ما رو دیو...
1 شهريور 1391
1